ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد

ساخت وبلاگ

دیگر چه فرقی میکند که باشی یا نه؛ عاشق میشویم ، و باز چنبره میزنیم بر هرچه دروغ که به سادگی فریبمان میدهد. امروز تو فریبم میدهی فردا خویش فریب میخورم. من از دروغ های واهی و شرم نداشته غمناک نیستم ! اشک من همه برای دلی است که به وقت شنیدن ، میداند که باز .... فریبش میدهند اما به امید لحظه ای ایست که شاید این بار دست بردارند ازین فروش انسانیت ! میدانی ؟ برای دور شدن از انچه که تظاهر به نزدیکی اش میکنی کافیست ، یک بار خودت باشی نه تصویری از انچه که نیستی ، مردمان این روزگار من ساده نیستند سادگی را بازی میکنند تو چه خوش خیالی که باورشان را باور داری ! این روزها دوست داشتن هم قراردادیست اصلا برای همین است که مدام فسخ میشود آنهم یک طرفه!!! بیچاره اوکه نمیداند قرارداد را چگونه باید تنظیم کرد ! هی دل از دست رفته ی این من خسته بیزارم این روزها ...کاش گوش میدادم به همان تک نصیحت چشمانت چه سرنوشت تلخیست میان کش و قوس ِ دوست ...داشتن های قرار دادی... ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...ادامه مطلب
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raxxaro بازدید : 1 تاريخ : شنبه 1 بهمن 1401 ساعت: 15:40

  زل زده‌ام به موهای سیاهش. روی صورت سفیدش طره‌ای موی سیاه افتاده، انگار که ریسمانی سیاه را روی برف رها کرده باشند. به آرامی طره‌ مویش را پشت گوشش می‌اندازم و زل می‌زنم به گونه‌اش. طره‌ مو همچون کودکی ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...ادامه مطلب
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raxxaro بازدید : 20 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 23:29

هفت سالم بودصبح زود وقتی از خواب بیدار شدم تا به مدرسه بروم دیدم زمین مثل عروس ها پیرهن سفید پوشیدهبرف آمده بود... چه خبر خوبی، برف آمده بود و مدرسه ها تعطیل شده بودقرار بود برای اولین بار آدم برفی درست کنم... یک آدم برفی فقط و فقط برای خودملباس گرم پوشیدم و دستکش هایم را دست کردم و به کوچه رفتم ...خیلی سرد بود...شروع کردم به جمع کردن برف ها... دست هایم یخ زده بود ولی من آدم برفی می خواستمبدتر از سرما حرف های عابرانی بود که تا من را می دیدند می گفتند سرد است برو به خانه، سرما می خوری...با یک آفتاب زود آب می شود " اصلا شاید کسی دلش بخواهد سرما بخورد " این را می گفتم و دست هایم را هاااا می کردم تا کمی گرم شوندتمام شد... زیباترین آدم برفی دنیا را من با دست های یخ زده ساختمهویج و دکمه و... از خانه برداشتم و کاملش کردم... نزدیک ظهر شد دستکش و شال و کلاهم را به آدم برفی دادم و رفتم خانه تا کمی گرم شومچشم هایم داد می زد که سرما خورده ام اما چه اهمیتی داشت ... من آدم برفی داشتم یک آدم برفی برای خودماز خستگی و اثرات قرص سرما خوردگی کنار بخاری خوابم بردبیدار که شدم دیدم انگار چند فصل خوابیده ام... آفتاب شده بود...خودم را به کوچه رساندم دیدم یادگاری هایم را گذاشته و رفتهحرف عابران در گوشم مثل یک نوار ضبط شده مدام تکرار می شدسرد است برو به خانه، سرما می خوری... با یک آفتاب زود آب می شودبعد از ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...ادامه مطلب
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : raxxaro بازدید : 20 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1396 ساعت: 14:04

بیگانه نام رمانی از آلبر کامو است ، متن آن از اصلی‌ترین آثار فلسفهٔ اگزیستانسیالیسم به شمار می‌آید.   این کتاب داستان یک مرد درونگرا به نام مرسو را تعریف می‌کند که مرتکب قتلی می‌شود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است. داستان در دههٔ ۳۰ در الجزایر رخ می‌دهد.داستان به دو قسمت تقسیم می‌شود. در قسمت اول مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت می...‌کند و در عین حال هیچ تأثر و احساس خاصی از خود نشان نمی‌دهد. داستان با ترسیم روزهای بعد از دید شخصیت اصلی داستان ادامه می‌یابد. مرسو به عنوان انسانی بدون هیچ اراده به پیشرفت در زندگی ترسیم می‌شود. او هیچ رابطه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...ادامه مطلب
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : بیگانه,بیگانه بیا,بیگانه علیه غارتگر,بیگانه فیلم,بیگانه ای در دهکده,بیگانه کامو pdf,بیگانه بهرام توکلی,بیگانه آلبر کامو pdf,بیگانه اگر وفا کند,بیگانه اگر میشکند حرفی نیست, نویسنده : raxxaro بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 13:25

این منم در آستانه ی فروپاشی...

باز آمدم به جایی که تعلق دارم ولی پر از حرف های نگفته..

خلوت میکنم با خاطراتم!

دوباره می نویسم از بی کسی هایم از حرفهایی که واهمه دارم!

یک درد پر از رویاهای واهی!

آستانه ی درد من بلند است

این بار تنهاتر از همیشه 

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : feeling alone,feeling alone quotes,feeling alone during pregnancy,feeling alone in a crowd,feeling alone meme,feeling alone poems,feeling alone in marriage,feeling alone songs,feeling alone in a crowded room,feeling alone in a relationship, نویسنده : raxxaro بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 13:25

پلنگ عاقبت به تنگ آمد.

به قصد پرنورترین ستاره. در یک شب پرستاره.

پلنگ همه‌ی عمرش را در بلندترین خیز خود گذاشت. پلنگی در بلندترین خیز خود در یک شب پرستاره. به قصد پرنورترین ستاره…

در هوا تیر خورد

نگاه شکارچی.نگاه نقش چشم پلنگ.شکارچی به دل ترسیده‌ی خود گفت: آرام ای سنگ! اگر تیر نخورده بود، این بار دستش رسیده بود.

ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد...
ما را در سایت ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد دنبال می کنید

برچسب : پلنگ,پلنگ صورتی,پلنگ ایرانی,پلنگ دره,پلنگ مازندران,پلنگ سیاه,پلنگستان,پلنگ دختر,پلنگ به انگلیسی,پلنگ چال, نویسنده : raxxaro بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 29 شهريور 1395 ساعت: 13:24